
به شهر آمدم تا خرج خانوادهام را بدهم اما همکارم سنگ بزرگی جلویم انداخت …
۱۴۰۴-۰۴-۰۱
قربانی محرم
۱۴۰۴-۰۴-۰۴با هفتاد سال سن در آستانه آوارگیام…
پدری که بازنشسته پاکبانی شهرداری است، با حقوق حداقلی که تنها کفاف کرایه خانه را میدهد از خانواده ۵ نفرهشان با وجود ناراحتی قلبی سرپرستی میکند. همسر او قبلتر دستفروشی میکرده اما بدلیل کهولت سن و دیسک کمر دیگر قادر به کار کردن نیست. از طرفی این آقا یک دختر نابینا دارد که معلم استثنائی است ولی بخاطر نبود امکانات رفتوآمدی برای ایشان، به سختی میتواند در معیشت خانواده کمک کمی کند. یکی از پسرهای او محصل و دیگری به تازگی در یک دانشگاه شهریهپرداز قبول شده است. با توجه به شرایط فعلی این خانواده و تمام شدن موعد قرارداد خانه و ناتوانی در تمدید آن، این خانواده در آستانه آوارگی هستند. برای کمک به تأمین هزینه پول پیش ایشان مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان مورد نیاز است