
شوهرم تنها کسی بود که داشتم
۱۴۰۳-۰۷-۰۳
دوقطبی همسرم و سرطان خودم، فرزندانم را بیسرپناه کرد.
۱۴۰۳-۰۷-۰۸تا وقتی که همسرم درگیر اعتیاد نشده بود، همراه پنج دخترمان زندگی خوبی داشتیم.
اما او بعد از اعتیاد و فروش همهی داراییمان، خانه را ترک کرد و دیگر از او خبری نشد.
همان سالها متوجه شدم که دختر کوچکم به طور کامل ناشنواست و تنها راه درمانش، کاشت حلزونی گوش است.
از سه سالگیاش با هر مقدار پولی که دستم میآمد به تهران میآمدیم تا چارهای پیدا کنیم، اما بدون هزینهی عمل کسی نمیتوانست کاری برایش بکند.
در این سالها با ترشی درست کردن و فروختن به همسایهها در کنار حقوق کم دختر ۱۷ سالهام که در مغازه کار میکند، امورات زندگی را هم به سختی میگذرانیم.
ناشنوا ماندن دخترم بخاطر خرج عمل باعث شد هیچ مدرسهای هم در اطرافمان او را نپذیرد و در یازدهسالگی بیسواد بماند.
با این وجود، بعد از همهی این رفت و آمدها بین خوزستان و تهران فقط توانستیم عمل داخلی گوشش را انجام دهیم که تنها در صورت داشتن پردازشگر بیرونی کار میکند و قیمت آن ۳۴۰ میلیون تومان است و با این شرایط راهی برای تهیهی هزینه این دستگاه برایم باقی نمانده تا بتوانم شنوایی دخترم را برگردانم…
مبلغ مورد نیاز: ۳۴۰ میلیون تومان
لینک پرداخت از طریق سایت منهای فقر
کارت: ۵۰۴۱۷۲۱۱۱۱۹۰۲۸۴۸
شبا:۵۳۰۷۰۰۰۰۱۰۰۰۲۲۸۴۷۲۳۷۹۰۰۱
(به نام خیریه منهای فقر – بانک رسالت)