۱۴۰۳-۱۰-۲۲

زنده ماندم اما زندگی‌ام از بین رفت

پسر ۲۳ ساله‌، سال گذشته و در یک تصادف زنجیره‌ای دچار شکستگی صورت و پیشانی می‌شود و پس از ۲ ماه در کما بودن به هوش […]
۱۴۰۳-۱۰-۲۰

شوهرم با یک بچه ۴ ساله رهایم کرد

خانم سرپرست خانوار از سه سال پیش که همسرش رهایش کرده با پسر ۵ ساله‌اش به صورت دوره‌ای در خانه‌ی خواهر و برادرش زندگی می‌کند. همسرش […]
۱۴۰۳-۱۰-۰۱

با مرگ پسرم، محله برای من و دخترم ناامن شد

خانم سرپرست خانوار دارای دو فرزند در سن کم و به اجبار با مردی خلافکار ازدواج می‌کند. از همان زمان همسر سابقشان بیشتر اوقات زندانی بودند […]
۱۴۰۳-۰۹-۲۰

داروهایم را نمی‌خرم که به اجاره‌مان برسد

خانم سرپرست خانوار سالها فرزندان خود را با خیاطی کردن در منزل بزرگ کرد و با تلاش خود و کمک خیرین آنها را به خانه بخت […]
۱۴۰۳-۰۹-۱۵

با دو دختر بزرگ، دیگر نمی‌توانیم در مسجد زندگی کنیم

پدر دو دختر جوان، سال‌هاست در اثر بیماری قلبی شرایط سختی را می‌گذراند و برای حفظ سلامتی‌اش از هرگونه فعالیت جدی فیزیکی و مستمر منع شده […]
۱۴۰۳-۰۹-۱۳

مهریه‌ام را بخشیدم، تا بچه‌هایم بی‌مادر نمانند

خانم سرپرست خانوار در کودکی پدر خود را در ماموریتی از دست داده و مادرشان به سختی ایشان و خواهرش را بزرگ کرده است. پس از […]
۱۴۰۳-۰۹-۱۱

خانه که هیچ، جایی برای گذاشتن اسبابمان هم نداریم

پدر خانواده‌ای ۵ نفره، در مغازه پیتزا فروشی در شهر مینودشت کارگری می‌کند. از مدتی پیش برای تأمین هزینه رهن منزل به سختی پس‌انداز کردند تا […]
۱۴۰۳-۰۹-۱۰

با تهدید صاحب‌خانه شب‌ها در سرویس بهداشتی پارک می‌خوابم

پدری با سه دختر کوچک، تمام دارایی‌اش را برای شروع کسب و کاری به شراکت می‌گذارد. اما از بدبیاری او شریکش تمام سرمایه‌ را بالا می‌کشد […]
۱۴۰۳-۰۸-۲۹

ماه‌ها کارگری، بدون حقوق…

پدر خانواده ۴ نفره، کارگر یک کارخانه تولید فنر است. کارخانه در شرایط بحرانی قرار دارد و به همین دلیل ماه‌هاست حقوق کارکنان پرداخت نشده و […]
۱۴۰۳-۰۸-۱۵

شوهرم با بدهی‌ها رهایمان کرد

پدر خانواده‌ای با دو فرزند کوچک، در کار به مشکل بر میخورد و ورشکست میشود. به دلیل فشار بدهی‌ها زندگی و بچه‌هایش را رها می‌کند و […]